حقیقت عشق
لـحظه اي هـَست بـعد ِ بــوسه
در پناه آغوشت ( متن عاشقانه ) آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده
دیـر آمده اے رفیــــــ~ــــق...
اول به نام عشق. . . دوم به نام تو. . . سوم به یاد مرگ . . . بر لوح شیشه ای قلبت بنویس: یا تو و عشق، یا من و مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرگـــــــــــــــ هرجا!!! هرجا که سفر کردم توهمسفرم بودی وز هر طرفی رفتم تو راهبرم بودی با هرکه سخن گفتم پاسخ ز تو بشنیدم بر هرکه نظر کردم تو درنظرم بودی...
غــــــــــم که نوشتن ندارد روحِ باران، آغوش بعضي هــا ... درد را زيـر سوال مي برد ! آنقدر آرامت مي كند ... كه هيـچ مُسكني ... گاهی باید خندید به تمام پائیزهایی که بی مقدمه باران را برات تداعی میکنند "مواظب گرمای دلت باش تا کاری که زمستان با زمین کرد زندگی با دلت نکند . . گاهى بى هیچ بهانه کسى را دوست دارى اما گاهى با هزار دلیل هم نمیتوانى یکى را دوست داشته باشى ! . . فهمیدن عشق را چه مشکل کردند ما را ز درون خویش غافل کردند انگار کسی به فکر ماهی ها نیست بعضی از آدم ها مال تو اند،
مـــذکر عزیــــز : " مـــــ♥ــــرد " بـــاش ! خدایـــا التمــاست مـی کنـم همـه دنیـــایـــت ارزانـــیِ دیگـران! ولــــی؛ ... آنــکـــه دنـیــایِ من اســت مـــالِ دیــگـری نبــاشـد
تمام خوبـــــی حس مالکیت اینه که از کسی که دوسش داری بپرسی تــــــــو مال کی هستی؟! و اون بدون معطلی بگه: فـــــقط مـــــال تـــــــــــو وقتی خوشحال هستی "قول نده" وقتی عصبانی هستی"جواب نده" وقتی ناراحتی "تصمیم نگیر"
ای مهربان بیا بشکنیم دلی که عاشق نیست یا اگر هست مثل شقایق نیست ... بیا در این فصل خزان روی برگ های خشک قدم بگذاریم ... بیا با هم به سمت ان روشنایی ها و امیدواری های زندگی برویم ... ن جا جایی است برای من و تو ... آن جا بهشت پنهان من است ... آن جا قلب من است .. پس بیا در قلب من... گاهی دلتنگ می شوم ... دلتنگ تر از همه ی دلتنگی ها ... گوشه ای می نشینم و حسرت ها را می شمارم و صدای شکست ها و خنده ها را ... و وجدانم را محاکمه میکنم ... من کدام قلب را شکستم و کدام امید را ناامید کردم ... کدام خواهش را نشنیدم ... و کدام احساس را له کردم ... و به کدام دلتنگی خندیدم ... که این چنین... عمیق ترین درد زندگی دل بستن به کسی است که بدانی ... هرگز به تو تعلق ندارد ... و من ابن رو با پوست و استخوانم درک می کنم ...
دلم تنگ است برای کسی که نمی داند... نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم... می دانم که اگر نزديکش شوم، دور خواهد شد.... پس بگذار که نداند بی او تنهايم... دور ميمانم که نزدیک بماند... شب به اون چشمات خواب نرسه به تو می خوام مهتاب نرسه بریم اونجا،اونجا که دیگه به تو دست آفتاب نرسه عاشقت بودن عشق منه اینو قلبم فریاد می زنه گریه ی مستی داره صدام این صدای عاشق شدنه قصه ی عشقت باز تو صدامه یه شب مستی باز سر رامه یه نفس بیشتر فاصله مون نیست چه تب و تابی باز تو شبامه تو که مهتابی تو شب من تو که آوازی رو لب من اومدی موندی شکل دعا توی هر یا رب یا رب من شب به اون چشمات خواب نرسه به تو می خوام مهتاب نرسه بریم اونجا،اونجا که دیگه دست آفتاب به تو نرسه .گاهی وقت ها از نردبان بلا میری تا دستان خدا رو بگیری غافل از این که خدا پایین ایستاده و نردبان رو محکم گرفته تا تو نیفتی.... یادت دلتنگم میکنه اسمت دیوونم میکنه صدات عاشقترم میکنه نگات وابسته ترم میکنه میدونی چی آرومم میکنه .... ؟ د ا ش ت ن ت دلـم گرفتــه اسـت یــا دلگـيـــرم یــا شایـــد هــم دلـم گیـــر اسـت نمــی دانــم … اصـلاً هیــچ وقـت فــرق بیــن اینــها را نفهـمیــدم فقـط مـی دانــم دلــم یـک جـــوری مـی شـــود جــــوری کـه مثــل همیــشـه نیــسـت دلـــم کـه اینـطــور مـی شـــود ، غصه هـــای خــودم کـه هـیچ ، غصـــه ی همــه ی دنیــا مـی شــــود غصـه ی مـــن بعـــد دلــم بـدجــور غـــروب زده میشـــود ... ازگناهانم بگذر!!! همانگونه که ازآرزوهایم گذشتی... سرشار از عطر بوسه و ترانه بود... ! چقَـבر پــَـر می ڪِشَـב دلـَـ♥ــمـ قـَلبـ♥ـَمـ آشیـ♥ـآنـِـﮧ ڪَرבه اَنـב گـآهی سـَنگــدِل تـَریـن آدم دُنیـآ هـَم که بـآشی ، یـک آن، یـآد کـَسی روی قـفـَسهـ سیـنهـ ات ســَنگــینی میکــُنــَد آنوقــت به طــور کـآملا غریزی، نـَفــَس عمیـقی میکــِشی تـآ ســَنگ کـــوب نـَکـُنی... باور کن...
نمیدانـــــم چشمانتـــــ بـــا مـــن چــه میکنــــد . . . فقطـــ وقتــــی کــــه نگاهــــم میکنــــی؛ چنــــان دلـــم از شیطنتـــــ نگاهتــــ میلــــرزد ،،، کــــه حس میکنــــم: چقـــــدر زیباستــــــ . . . فـــــدا شـــدن؛؛ بـــــرای چشــمهایــــی کـــه تمـــــام دنیـــــاستـــــ پیش بیا ، پیش بیا ، پیشتر تا که بگویم غم دل بیشتر دوست ترت دارم از هر چه دوست ای تو به من از خود من خویشتر دوست تر از آنکه بگویم چقدر بیشتر از بیشتر از بیشتر داغ تو را از همه داراترم درد تو را از همه درویش تر هیچ نریزد به جز از نام تو بر رگ من گر بزنی نیشتر فوت و فن عشق به شعرم ببخش تا نشود قافیه اندیش تر "قیصر امین پور"
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم ، حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...
اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم
باور نمیکنم اینک بی توام
کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی
تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ، تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم...
زندان بان برســـرم فریاد زد:هــی..تــو
آزادی!.
و صـــدای گامهای غریبه ای
مراقب همین “دوستت دارم” ها
“عزیزم”ها
“مهربانم” ها
مراقب باشید!
بعضی ها بازی با کلمات را خوب می دانند غریبه هم نیستند!
همینهایی هستند که از جان می گویند و دلبری می کنند!
همین هایی که “آشق”می شوند تا ادای “عاشق”را در آورند!
بیچاره عشق!
باز هم سرش کلاه می گذارند آنهایی که,
نه لایق عشقند ونه انسان!..
خــیــلــــــــے تــنــهــــــــــان . . .
امــــــــــــا . . .
نــــــــﮧ ڪــــــــــﮧ نــتــــونــن بــــــــا ڪــــســــــــے بــــاشــن . . .
فــــقــــــــط . . .
دلـشـــون نــمــیــخــــــواد بــــــا هــــــر ڪـــســــــے بــــاشــن . .
دل بَــستن به کسیــه که
کــنــآرت نیستـــ ...
نفوذ می کند در استخوان هایت
جاسوس می شود در قلبت ...
آرام آرام از چشم هایت می ریزد بیرون ...
آرامش..."
دلم را آشوب می کند!
و من هنوز قانعم!
به سجده هایِ عاشقی،
به واژه هایِ سادگی،
به تار و پودِ زندگی،
و به هر چیزِ زیبایی،
که دلم را در برابرِ دلت،
قرص نگه می دارد!
سهراب بیا که آب را گل کردند"
بعضی از آدم ها .........
حتی اگر بذارند بروند، آخرش
برمی گردند ...
بعضی از آدم ها مال تو نیستند،
حتی اگر هر روز و هر لحظه
کنارت باشند،
آخرش می گذارند می روند ...
زمیــــن به مــــرد بودنـ ــــت نیــــاز داره !
مــــرد باش ؛ نـــه فقط با جســ♥ــمت !
مـــــرد بــــاش با نگــــاهت ، با احســ♥ــاست ، . . . !
مردونه حــــــرف بزن ،
مــــ♥ـــــردونه بخنــــــد ،
مردونه گریــــــه کن ،
مــــــردونه عشـــ♥ـــق بورز ،
مردونه ببــــــــخش ، . . . !
مرد بــــــاش و هیچ وقت نامـــ♥ــردی نکن ؛
مخصوصـــــا در حق کســـــی که باورت کـــ♥ـــرده و بهـــــت تکیـــــه
کرده.....
منو تو مال هم هستیم...
دلتنگم...
عشـــق مثـــل عبادتـــــــــ کــــردن مــــی مــونــــه
بعـــد از اینکـــه نیتــــــــــ کـــــــــردی
دیگــــه نبایــــــد به اطرافتـــــــــــ نگاه کنـــــــی ..
آن شب ...
که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را ...
تماشا می کرد ...
عاشــقـــانه تر ..
دانستم..
تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی...!
ღღ قلبمღღ
بـﮧ هــَـ♥ــوآی تـُـو
اِنگـــآر تَمـآمـِ پـَرَنـבه ـهآی جَهـآטּ בر
سـَنگــدِل تـَریـنღღ
میـدآنی ،
Power By:
LoxBlog.Com |