خَستــــه ام….!
خَستــــه ام….!
. . امــــا تَحمـُـــل مـی کُنــم… خُــــدایـــا روزِگـــارت با من و احساسم بـَــد تـــا کـــرد…!
نیمـ ـہ شَبـ ـ اَستـــ ــ اتـ ـاقِ تـ ـاریڪـ... خَستــــه ام….! . . امــــا تَحمـُـــل مـی کُنــم… خُــــدایـــا روزِگـــارت با من و احساسم بـَــد تـــا کـــرد…! همیشه چوب ســــــــــــوختنی نیست … خــــــوردنی هم هست ما گاهی چوبِ ســــــــــادگیمون رو میــــــــــــ خوریم . . .
چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟ چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟ اما افسوس که هیچ کس نبود ... همیشه من بودم و من و تنهایی پر از خاطره ... آری با تو هستم! با تویی که از کنارم گذشتی و حتی یک بار هم نپرسیدی چرا چشمهایم همیشه بارانی است...
گاهی وقتا چقدر اذیتت میکنه ، این دروغی که پشت فراموش کردن پنهون شده ،
زبونت میگه فراموشش کردی ، ولی دلت هنوز داره با یاد وخیالش زندگی میکنه
ای کاش آدمیزاد ،
سختیه تحمل تمام تنهایی ها ، گریه ها ، دلتنگی های بی بهونه و بی خوابی های شبونه...را میفهمید
و
زندگی را رو سرت آوار نمیکرد
با گفتن جمله ی بی رحمانه ی
" مرا ببخش ، من لیاقت عشق تو را ندارم "
فکرت از سرم برده ، نه تنها خوابم را ، بلکه عقلم را ،
ای کاش یاد تو ، فکر تو ، درک داشت ، احساس داشت
و میفهمید چه بلاهایی و چه رنجهایی بر سرم آورده
اولش شیرینه
اولش عشق سرزده میاد تو دلت
اما...
اخرش تلخ آخرش تموم هستی ات رو ازت میگیره تا از دلت دست برداره
بعضی وقتها اینجــــــا ؛
در و دیـوار اتــاقــمـ بــویِ خــون میــدهــد مــن امشــب تـمـامـ وابـستـگـے امـ بــه تــو را بــه تـیـغ کـشـیـده امـ! بعضی چیزها را " باید " بنویسم پ ن: روزاي ابري دلمم ابريه...هـــِــــي!!!
هـــمــیــشــه نــــه
نه "رضاست" نه "ضامن آهو" اما هر چه هست خیلی غریب است حال این روزهای من!!!
در کنارم نیستی اما به حجم تمام سکوتی که در قلبم جا گذاشته ای به "یادت هستم"
تنهاترین سکوت تنهاترین تنها منم
به نام خدا نمیدونم چی بگم چی بنویسم یک ااتفاق جدید تو زندگیم افتاده یک نفر از زندگیم رفته نمیدونم خوبه یا بد نمیدونم قسمته تقدیره سرنوشته اصلا اینا با هم چه فرقی میکنه مهم اینه که رفته دلم براش تنگ شده خیلی اذیتم کرد خیلی اذیتش کردم ولی چرا باز دل تنگم نمیدونم شید هنز به ون مرحله از سنگ دلی نرسیدم کاش سنگ دل بودم کاش دارم تمرین میکنم باید سنگ دل باشم یعنی جی میشه؟اصلا دوست دارم که برگرده یا نه؟ جی شد که اینجوری شد؟ همیشه اتفاق های خاص یک دفعه میافته جایی که اصلا توقعشو نداری واااااای چه بده دلم پیششه یا فکر میکنم که پیششه؟ الان کجاست / وای خدا دیوانه شدم چه قدر ذهنم پره از سوالات دلم امروز خیلی هوای امام رضا رو کرده شدیدا طوری که بی قرار بی قرار بودم و هستم طوری که از صبح دارم فکر میکنم چطورمیشه برم مشهد هرجور فکرمیکنم نمیشه و جوردرنمیاد امام رضام باهام قهره که واسم جور نمیکنه دلم گرفته شکسته دلتنگم دل تنگ کی ؟نمیدونم کجا بر؟نمیدونم با چه رویی؟نمیدونم فقط میخوام برم دیگه نمیتونم هوای اینجارو تحمل کنم دیگه واسم سخته دلم هوای تو رو داره کمک ...................کمک..................کمک...........کمک........کمک.......
رسم زندگی این است یک روز کسی را دوست داری و روز بعد تنهائی به همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده است مثل یک میهمانی که به آخر می رسد و تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی؟ این رسم زندگیست تو نمی توانی آن را تغییر دهی
باز به رسم عاشقی می نویسم وجودم خسته است و از غم حکایت می کنه.... دلم توی این روزهای گرم از سردی دل های سرد هوای باریدن داره... دلم جز به نبودنت رضایت نمیده...!
لیله الرغائب شب آرزوها شبی که آسمانش پر از برق ستارگان است. در آن شب هر دعایی ستاره ای خواهد شد و در پهنهی آسمان خواهد نشست. بیا ستاره های هم را نظاره کنیم و بر هر کدام آمین بگوئیم. شب آرزوهاست و من برایت آرزو میکنم عاشق شوى، و اگر هستى، کسى هم به تو عشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهاییت کوتاه باشد، و پس از تنهاییت، نفرت از کسى نیابى *** تو رو به قلبای پاکتون برای دل شکسته منم دعا کنین
کاش میدونستم حکمت زنده بودنم چیه در حالی که روزی هزار بار می میرم خدای خوبم چرا به دادم نمیرسی میدونم بدم . تو به روم نیار
وای چه شب خوبی امیدوارم آرزو ی همتون برآورده بشه من هم یه عالمه ارزو دارم مهمترینش اینکه امتحان های این ترم هم با معدل خوب پاس کنم بره امیدوارم که همه ی ارزو ها برآورده به خیر بشن بچه ها دوستای خوبم منو هم تو دعا هاتون فراموش نکنین
............بی هیچ احساسی,فقط باش......................
وقتی میـــروی هر روز صبــح
نمیتونم ببخشـــــــــــــــم... بخشیدن باید از تــــــــــــه دل باشــــــه... دل من شکستـــــــــه دیگه سر و تــــــــــــــه نداره...
میگن شب آرزو ها خدا فرشته هاشو میفرسته تا بیان زمین و آرزو های بنده هاشو بنویسن اون وقت فرشته هاآرزوهاتو میبرن پیش خدا و خدا هم بهترینشو بهت میده... حواست باشه فرشتتو گم نکنی... دوستای خوبم اگه امشب حال دلتون خوب شد دل شکسته ها یادتون نرهااااااااااا
حرف تو که میشود من چقدرناشیانه ادعای بی تفاوتی میکنم...
امشب شب آرزوهاســـــــ آرزوكنيد: آرزويم مهمان كوچه ي بــن بــــــــــــســــــــــت نشود... همين
این روزها زیادی تنها شده ام همه احساسم بوی دلتنگی میدهد خدایا میشود کمی از ان احساس خوب که میگویند اسمش خوشحالی است برایم پست کنی. . .
ر
باران که میبارد... چشم هایم با آسمان به تفاهم میرسند... چه وجه اشتراک لطیفی است... بین هوای دل من با این روز های بهاری... این روزها اسم من سر زبان مردم افتاده اسم تواز سر زبان من و به جایش دو کلمه جا خوش کرده " حــماقــت مــحــض "
√ خستـــه ام (!) فراموش کردنت کار ساده ایه! کافیه فقط دراز بکشم; چشمامو ببندم و چند لحظه نفس نکشم!
تنهایی تک واژه سنگینی است یک واژه است ولی عمق یک زندگیست سالها گذشت و تنهایی سلطان دلم شد سلطان دل غریب و حسرت کشم شد ای آشنا عالم تنهایی چه خوش است هرچه باشد از گدایی عشق خوشتر است.....
خدایـــا دلــــــم بـــاز امشب گــــــرفته.!!
نــوشـتــه هــایــم
زندگی مثل پیانو است،دکمه های سیاه برای غم ها و دکمه های سفید برای شادی ها . اما زمانی می توان آهنگ زیبایی نواخت که دکمه های سیاه و سفید را به موقع فشار دهی .
وقـتـے ڪـســے نيـωـتــ وقتے مَــن ، -------------------------------------------------------------------------------------- تنهــ ــایـﮯ یعــنــﮯ یــﮧ مــوبایــل داشـتــﮧ بــاشــﮯ ڪــﮧ شبــهــا هــم روﮮ "Silent” نذاریشــــ یہ وقتـایی اونقـכر هیچـڪس حالے ازت نمیپرسہ ڪہ آכم شـڪ میـڪنه نـڪنه مرכه و خبر نـכاره (!) تـنـہآیـی برآے انسآטּ هآے شریفـ استـ ڪه بـכآنـכ تنہآیی چیستـ...
به کلاغها بگویید… به کلاغها بگویید… قصه ی ما، اینجا به پایان رسید!!! یکی … بود و نبود مرا با خود برد…
نرو روبه رو کسی بشین و شروع کنی به حرف زدن. به جای این کار: بشین یه گوشه و گریه کن. چون در قرن 21 هیچ مسکنی جز گریه کردن نمیشه پیدا کرد. ما در چنین نسلی چشم به جهان گشودیم. پس مراقب اشک هاتون باشید هر 24 ساعت استفاده کنید ، وگرنه با کمپ پزشکان جهان روبه رو میشید . " از من به شما نصیحت."
شهر من اینجا نیست ! اینجا ... آدم که نه ! آدمک هایش همه ناجور رنگ بی رنگی اند ... وجالب تر... اینجا هر کسی هفتاد رنگ بازی می کند...!!!
حالــــــم شبیه حـــــال دختر بچه ایـــ بود کهـ بادکنکش را جلوی چشم خــــــودش بــــــاد می بُرد ...
نیمـــــــــــه شــــــــــب
تـَפֿـتـِـ ـ פֿפּابـَـ ـم...بـ ـآلِـ ـش פֿـیسـَـ ــم...
פּ بـ ـآز مَنـَـ ـمڪِـ ـہ اَز בَر בِ בِلتَنــ ـگے...
مُچـ ـآلـ ـہ میشَــפּҐ زیـــ ـــرِ پَتـــפּ...
تمـ ـآҐ اُستـפֿـפּآטּ هایـَ ـم تیـــــــ ــــــر میکِشَـ ـב
تَــ ــرڪ ڪَرבَטּ یـ ـآב تــــــ ــ ـــפּ...
از تَـ ـرڪ اِعتیــــ ـــــــــاב هَـ ـم
سَـפֿتــــ تـَ ـر اَستــــــ ـ......
خدایا
خدایاشبیه بادکنکی شده ام
ازبغضهایی که به اجبار فرو داده ام...
التماست میکنم...
فقط یک سوزن!
تکه تکه شدنم باخودم...
خَستــــه ام….!
چوب سادگـــــــــی
بدون شرح
از شدت دلتنگی ، گریه که هیچ
دلت می خواهد ،
های های بمیری
همــه ی نســل هــــا ؛
نســـل سـوختـــه هستنــــــد
فقــط درصـــد سوختگــــی فــــرق می کنـــــد !
نه برای اینکه همه " بخونن " و بگن " عالیه "
برای اینکه " خفه نشم "
همین...
ولــــی گـــاهـــی
مــیــان بـــودن و خـــواســتـن
فـ ـاصـلــه مـــی اُفــتــد
یه وقـ ـتــهــایـــی هـــســت کـــه
کــســی را بـــا تــمـــام وجــــود میخواهــــی
ولــــــی نــــبـــــــایــــد کــنـــارش بــــاشـــی
تو این سکوت بی نفس
همدم تنهایی من
خاطره هام بوده و بس
دلم میخواد که تا ابد
کسی سراغ من نیاد
دیگه نمیخوام هیچ کسو
هیچکسیم منو نخواد
میخوام که توی تنهاییم
خاطره هاتو بو کنم
میخوام با دردای دلم
دنیارو زیر و رو کنم
گریه دیگه بسه برام
چشام دیگه نا نداره
چکار کنم بدونه تو
زندگی معنا نداره
گاهی آدما فعل خواستن رو ک صرف میکنن اینطوری میشه
خواستم...
خواستی...
نشد...
دیگر تمام شد...
آرزو هایم را گذاشتم در کوزه...با آبش قرصهای اعصابم را میخورم...
ی گوشه دنج...
ی عالمه بغض...
ی دنیاحرف...
ی دل شکسته...
و بینهایت خاطره...
کافی ست برای جوان مرگ شدن...
این روزها عجیب دلم آغوش ممنوعه ای را میخواهد
ک...
شرعی بودنش را...فقط من بدانم و خدایم...
ب دلم افتاده بود ک امشب حتما خوابت را میبینم
...اما...
تا صبح ب شوق دیدنت خوابم نبرد...
حواست باشـد
"حتماً خدانگهــــــدار بگویی!"
تا خدا حواسش را بیشتر به من بدهد...
آخر میدانی
خــــــــــــدا
به هوای تو مرا رها کرده است ...
یه عالمه گلوله کاغذی!...
متـــنــــفرم از دستــمالهای کاغذی گلوله شده
که هر روز صبــح بهم یادآوری میکنن که دیــشب چقدر اشـــکـــــ ریختم...
کسـی زیــر ایـن گنــبد کبــود
انتظــارت را میـکشـــــد
چــه آرامشی داره
طعــم پیامکی کــه میگـــوید :
از ایـــن دلـــدارے هـاے مجـازے
دلـــم شانــه هـاے حقیقی میخــواهـد ../.
تنهایی.....
بیــــــا تا کمی با تـــو صـــــحبت کنـــم...
بیا تا دل کوچــــــــــکم را
خدایـــا فقــــط با تـــو قسمت کنم..!
خدایـــــا بیــا پشت آن پنــجــره..
که وا می شود رو به ســــــوی دلــــــــم!!
بیـــا پــــرده ها را کنـــاری بزن...
که نــــــورت بتــابد به روی دلـــــــم!!!
خدایـــا کمـــک کـــن :
که پـــروانه ی شعر من جــــان بگیرد...
کمی هم به فـــــکر دلـــــــم باش...
مبـــادا بمیـــرد...!!!
خــــدایــا دلــــــم را
که هر شب نــفس می کشـــد در هوایـــــت...
اگر چه شــــــکســــــته!!!
شبــــی می فرســــتم بــرایــت...!!!
شاید تو…
سکوت میان کلامم باشی!دیده نمیشوی
اما من تو را احساس می کنم!
شاید تو ….
هیاهوی قلبم باشی!
شنیده نمیشوی
اما من تو را نفس می کشم!.
گــریــبـان گــیـرتــــــ مـی شـونـد روزی
آنـقـدر کــه بـیـنـشــان ” آه ” کــشـیــدم
ڪـﮧ بـﮧ בآבتـــ بـرωــﮧ
בآב نـزטּ!!!
شـآيـב از سـڪوتتــ
بفهـمـטּـב
ڪـﮧ چـقـבر غمـ ـــ
تـو وجـوבتـﮧ!
آن "مشترکِـ موردِ نظـ✘ـر " نیـستَمــ ...
چه فَرقـــے دارد
در دَستــرسـ
باشَــمــ
یا نَباشـــمــ...
هرزه ؛ هیچوقتـ تنہآ نمےمآنـכ
تَـنـهـا بـاشـﮯ . . .
غُـروبـ بـاشَـב . . .
روز تَـعـطـیـلـ بـاشَـב . . .
بـاراלּ هَـمـ بِـبـارَב. . .
اِפـسـاسـ مـیـڪُنـﮯ بِـلـاتَـڪـلـیـفـ تَریـטּ آבَم בُنـیـایـﮯ
وقتی از دســـــــتتـ دادمـ
اما هرگز نگفتن چرا غصــــه میخوری بگو ما هم بخــــوریـــم ....!
تمـــام غصــه هــایــی را کـــه بــرایـــت خـــوردم
بـــــالا اوردم!
Power By:
LoxBlog.Com |