به دل نــگیر اگر گــاهی" زبــانم " از شکــرت بــاز می ایســتد!!!
تــــقصیری نــدارد...
قــاصر اســت ؛کم مــی آورد در برابر بــزرگی ات ...
لــکنت مــی گیرند واژه هــایم در بــرابرت!!!
... در دــلم امّــــا هــــــمیشه ...
ذکــر خــیرت جــاریــست...
لحظه ی قشنگیه وقتیکه: اعصابت خورده و یهو عشقت میاد دستتو آروم میگیره و فشارش میده و تو انقدر آروم میشی که اگه صد سال بقیه مینشستن و باهات حرف میزدند آرامش نمیگرفتی......
این منم دختری از تبار تابستان جنس آفتاب که سر نهاده به شانه های عشق. بمان و بگذار ماندنی شوم میان ترانه دوست داشتن و نوای امید بخش میان دستانت. تنهایی ام را با تنهایی ات یکجا تنها می گذارم و سر می دهم ....عشق جاودان. می مانی یا نه؟
حتی اشتباهی، خدایا!ممنون که گاهی صدایم می کنی!
ناز شصتت مثل توفانا میری کالسکه چی اگه امشب بگمت حالم خرابه واسه چی قولت قوله به کسی چیزی نگی کالسکه چی این تویی بهت میگم جونم کبابه واسه چی تا بحال عاشق شدی عاشق چشمون کسی هی به دنبالش بری اما به گردش نرسی این که خوبه یه موقه پیش اومده خوابت نیاد بزنی بیرون بری شب بشه مهتابت نیاد بده من کالسکه چی کالسکه رو من برونم واسه من که عاشقم کالسکه روندن چیزی نیست اون که بار غم دنیارو به دوشش میکشه واسه اون کالسکه با گرده کشوندن چیزی نیست
حرف تو که میشود من چقدرناشیانه ادعای بی تفاوتی میکنم...
عادت می کنیم دل داده
نبسته ام به کس دل، نبســـــته کس به من دل ســــــتاره هــــا نهـــــــفتم در آسمـــــان ابــــری دلم گرفته ای دوست هـــــــــوای گـــریه با من
ای خدا آهای خدای مهربون............ چه قشنگ رقم زدی تقدیرمو از دل و جون... روی برگ زندگیم نوشتی تنها بمونم نگفتی دغ میکنم و میمیرم.!! گفتی دستام بی نوازش بمونه بهتره از آدما دور بمونه... تو چشام زل زدی گفتی اشکای عالم تو چشات چی باید بگم تو اون لحظه من از حال و هوام داد زدی گفتی گوشم باید بر از دروغ بشه روحمو دمیدی گفتی که باید زندونی شه رسیدی به دلمو یه قلب خشکل کشیدی گفتی تا میزنه باید به یادم بمونی خدا جون قرار نشد که دستامو رها کنی قولمون این بود که تا آخرش بیاد هم بمونیم.......
همیشه به خودم می گفتم:
تا قبل از خاموش شدن شمع تولدم چند تا آرزو می تونم بکنم!!!.... اما حالا به خودم میگم: این یه دونه آرزویی که واسم مونده رو چطور به خاکستر شمع بگم؟؟؟....
بعضی وقتا آدما الماسی تو دست دارند،
خـــدای خــــوبــــم...!! ✿خــــــدای خوبــــــــم بخاطر تمام نعمت هات شکر.. ✿خــــــدای خوبــــــــم مرسی که هستی و همیشه هوامو داشتی و داری.. ✿خــــــدای خوبــــــــم عمریست دستم را گرفته ای مبادا رهایش کنی.. ♥♥خـــــدایــا عاشقتــــــــم♥♥
مـے شَـود قـشــــآع ... دهـــخـــدآ را مـے شِــنــآسـے ؟؟!! لُــغَـتــــ نـآمِـــﮧ اَش را کـﮧ بــآز کــردم نِــوشـتـــﮧ بـــود : قـشـــآع : دردے کــ ـﮧ آدم را از درمــــآن مـایــوس مـے کـنـــــ ـد !
چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکی... یکی که بهش اعتماد داری... بهت اعتماد داره... از دلتنگی هاش برات میگه ...از دلتنگی هات براش میگی... آروم میشه...آروم میشی.. حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه... این حس مثل قطره های باران پاکه...!!
مراقب باشید.... تنها گرگها نیستند که لباس میش می پوشند،
قــــدر لـحـظـه ها را بـــدان !
انـصـافــــــ ! حــــرفمــــ را پس میگــیرمــــ بــی بــی تــــــو انگـــــــار اصـلا نمـیگــــــذرد . . ..
من کیم؟
آهــــــــای .... کســـــــی صـدایم را میشنــــــــــود؟! من اینجـــــــایم ..... در میـــان تاریکـــــی هــــــا .... دختــرک مهـــــربان کبــریت فــروش قصـــه ها چقــدر جـایتــــــ در ایــن دنیــای تـاریکــــ آدمهـای سـرد خالیستــــــــــــ ....!
که اشکی به بزرگی یک سکوت ،
بـــــه امیـــــد اون صبحـــــی
گاهی نیاز داری به یه رفیق بی منت که تورو فقط واسه خودش بخواد... که وقتی تو اوج تنهایی هستی با چشماش بهت بگه: هستم تا تهش!
قول داده اَم... +چشات آرامشی داره... که تو چشم های هیشکی نیست. می دونم که توی قلبت... به جز من جای هیشکی نیست. چشات آرامشی داره.. که دورم می کنه از غم. یه احساسی بهم میگه... دارم عاشق میشم کم کم...
چشم وقتی زیباست که پراز"اشک "باشه اشک وقتی زیباست که برای" عشق "باشه "عشق "وقتی زیباست که واسه توباشه تووقتی زیبایی که واسه من باشی خواستم از"عشق "برات بگم گفتم میدونی خواستم ازغم برات بگم گفتم میدونی حالا ازته قلبم میگم" دوستدارم "چون میدونم نمیدونی....!
گلایه ای نیست... از نبودنت گلایه ای نیست تو مقصر نبودی .. من عاشق نیستم … و گرنه هزار و یک راه بود برای پابند کردنت …-
احساس بهتریه وقتی یه نفر عاشقت میشه... اما بهترین احساس اینه که بدونی یه نفر هیچ وقت فراموشت نمی کنه... بعضی وقتهــآ...
دل اگر بســــــتی ،
نــذر ڪـرכه ام اگـر نیآیـے ، پیـآכه از یآכت بــِروَمـ ...!
ایـטּ رפּزها בلتنگــ تر از همیشہ اҐ ...
دیــ ــوانه شــده ام از دلتــ ــنگی... اگــ ــر اومــدی... شایــ ــد بازم بهـــ ــت بگــ ـم: "دوســـ ــتت دارم" امـ ـا تو جـــدی نــــگیر..!
میگـن عـاشـق بی قــراره ،همـیشه چشـم انتـظــاره بـرای چشـمای عـاشــق گـریـه کـردن افتـخــاره میگـن عـاشـق دل شکسته سـت،زبونش همیشه بستـه سـت میگـن عـاشقـا همیشـه کشتـی شون به گِـل نشسته سـت آرزوهـاشـون قشنگـه ، دلاشـون صـاف و یـک رنگـه نمـیدونـن چـرا دنـیـا داره بـا اونـا مـی جنگــه مـیگـن عاشـقا نجیـبـن ، تـو رفـاقـت بـی رقـیبـن حقـشونونمی گیرن تو این دنیـا غریبـن
دیگر به تو فکر نمی کنم........ گناه است..... چشم داشتن به مال غریبه ها...!!!!
حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت…
دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت…
حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد…
زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد…
گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت…
حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه…
پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود…
به دل نــگیر اگر گــاهی" زبــانم " از شکــرت بــاز می ایســتد!!!
تــــقصیری نــدارد...
قــاصر اســت ؛کم مــی آورد در برابر بــزرگی ات ...
لــکنت مــی گیرند واژه هــایم در بــرابرت!!!
... در دــلم امّــــا هــــــمیشه ...
ذکــر خــیرت جــاریــست...
به داشتن چیزی و سپس نداشتنش
به بودن کسی و سپس به نبودنش
تنها عادت می کنیم
امـــا فراموش نه.....!
این نیز بگذرد؛
مثل همه ی اتفاقات خوب و بد زندگی؛
مثل همه ی دوست داشتن هایی که؛
در ته صندوق خاک خورده ی زمان مخفی ماند؛
و هیچ کس نفهمیدشان؛
این نیز بگذرد، مثل زندگی …
چو تخــته پـاره بـر موج رهـا رهـا، رهـا من
بعد چشمشون به یه گردو می افته
دولا میشن تا گردو رو بردارن
الماسه می افته تو شیب زمین
قل میخوره و تو عمق چاهی فرو میره
میدونی چی می مونه؟
یه آدم...،یه دهــــــن بـــاز....،یه گـــــــردوی پـــــوک ....
و یه دنیـــــا حســـــــرت...!
خطا از مــن است...!!
می دانـــــــم...!!
از من که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نعبد *...!!
اما به دیگران هم دلسپرده ام...!!
از مـن که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نستعین*...!!
اما به دیگران هم تکیه کرده ام...!!
اما رهایــم نـــکن...!!
بیش از همیــــشه دلتنــــــگم...!!
به انــــدازه ی تمـــام روزهای نبــــودنم...
عاشق
آرزوي محال
خُدایا…
مَن میدانَم
تُو هـَــــم میدانــی
کـه شُدَنـی نیست…
حَتـی اَگر مُعجِزه کُنـــی
باز هَم…
او یِک آرِزوی ِمَحال اَست
گاهی پرستوها هم لباس مرغ عشق بر تن میکنندعاشق که شدی کوچ می کنند....
زمـــانـی مـی رســد کــه تــــو دیـــگـر قــــادر نـــیستی بــگـویـی :
" جــــبـــران مــی کـــنم " .
فکر نکن که فراموشت کردم ،
یا دیگر دوستت ندارم…
نــــــــــــه…
من فقط فهمیدم وقتی دلت با من نیست،
بودنت مشکلی را حل نمی کند…
هنوز مردو با آهن پاره ای که زیر پاشِ نمی سنجن ...
همونایی که بوی عشق میدن ..
اونایی که مهربونن ..
همونایی که یه خورده لوسن و
اگه کسی دوسشون داشت نارو نمی زنن بهش ...
... همونا که تا تهش هستن ..
به سلامتی این فرشته های زمینی ..
به خصوص نوع ایرانیش ...
با این که کمیاب شدن ولی هنوز هستن ..
کسی میدونه؟
من همون دیوونه ایم که هیچ وقت عوض نمیشه...
همونی که همه باهاش خوشحالن اما کسی باهاش نمی مونه...
همونی که هق هق همه رو به جون دل گوش میده اما خودش بغضاش رو زیر بالش میترکونه...
...همونی که همه فک میکنن سخته...سنگه ...اما با هر تلنگر میشکنه...
همونی که مواظبه کسی ناراحت نشه اما همه ناراحتش میکنن...
همونی که تکیه گاه خوبیه اما واسش تکیه گاهی نیست...
همونی که کلی حرف داره اما همیشه ساکته...
اره من همونم
وقتی کــه میگی دیگـه بـرا همیشـه فـراموشش کردیـ...
و هیچ احتیاجی بهش نداری...
و تمام فحشهای دنیا رو نصیبش میکنی !...
درست زمانیــــــه کــــــه :
بیشتر از همیشـه دلت براش تنگ ...شـــــــــــــــدهـــــــ.........
کاش هرگز آرزو نمی کردم
کفش های مادرم اندازه ام شوند!!!
"یکی" هست که وقتی مسیج میده و مثلا یه
سلام میده، تو با همون سلامش آروم میشی
و هـــــمه غــــمهات یادت مـــــیره …
این "یکی " کسی نیســـت جـــز..
صـــــاحبـــــخونه قـــــــلبت …
اشکی ب بزرگی یک سکوت
اما
از چشم هایشان معلوم است ؛
گوشه ی چشمشان به کمین نشسته . . .
كـــــه وقتـــــی بیـــــدار میشـــــی
"خودشـــــو"
بغـــــل كـــــرده باشـــــی
نه "یادشـــــو " ...
که مبادا نگاهم
به نگاه بنده ای از جنس خاک
محتاج شود!!!!!
گاهـــﮯ...
هَر اَز گاهـــﮯ...
فانـــوس یادَت را...
میاטּ ایـטּ کوچه ها بـﮯ چراغ و بـﮯ چلچلـﮧ، روشَـטּ کنَم
خیالـت راحـَــت! مَـטּ هَماטּ منـــَــم؛
هَنوز هَم دَر این شَبهاے بـﮯ خواب و بـﮯ خاطـــِره
میاטּ این کوچـﮧهاے تاریک پَرسـﮧ میزَنـَم
اَما بـﮧ هیچ سِتارهے دیگـَرے سَلام نَخواهــَـم کَرد...
خیالَت راحَت !
★ ツزیر بارانم بے چتر !ツ ★
از شدت دلتنگیــــ ،
گریهــ کهــــ هیچ...!!!
دلــ♥ــَت می خــوآهــَد ؛
هــآی هــــآی بمیــــری...!
محـــــــکم نبند!
مراقب باش گره کور نزنی...!
او میـــــــــــــــــــــــرود!
בلتنگمـ برای آنها کہ نیــωــتنـב اما هنــפּز حضــפּر בارنـב
آنها کہ رفتہ انـב פּ جایشان بَســی خالیــωــتــ
פּ براے آنها کہ هــωــتنــב اما نہ بہ تماҐ
پيدا کــــــــردن کسي که بهت بگه دوسـت دارم سخت نيست
پيدا کــــــــردن کسي که
واقعا بهت ثابت کنه دوست داره سختــه...!!!
خاطرات خیلی عجیبند!
گاهی اوقات می خندیم
به روزهای که گریه می کردیم...
گاهی گریه می کنیم
به یاد روزهایی که می خندیدیم
פֿـבا پـُـرسیـב:
مـے פֿـورے یـــا مـے بـَـرے؟؟
و مَـטּ پـاسُخ בاבمــ میـפֿــورمـــ
چـہ میـבانستــم لــذت هـا را مـے بـرنـב
و פـسرتــها را میـפֿورنـב...!
Power By:
LoxBlog.Com |